آرمین شیرین تر از عسل
سلام عزیزم 2 هفته است که من میرم سرکار و تو صبح با بابایی میری خونه مامان جون و تا عصر پیشت نیستم دوریت خیلی خیلی سخته روزهای اول نمیتونستم تحمل کنم همش دلم شور میزد و ذهنم پیش تو بود امیدوارم ارزش این همه سختی رو داشته باشه اگه بتونم اونجا رسمی بشم عالیییییییییییییییی میشه.لطفا برام دعا کن صبحا حدود ساعت 8 میری اونجا و تا یکی دوساعت بیداری بعد مامان جون برات شیر درست میکنه بعد لالا میکنی تا حدود ساعت 12 یا بیشتر بعد دوباره شیطونی و بازی و تی وی تا ساعت 4 بعد لالا بعد تا بیدار بشی و یه چیزی بخوری من میام. من تا برسم پیشت ساعت 6 الی 6 ونیم که خیلی زمانش زیاده بعضی روزها با کالسکه میاید استقبالم یا دم در منتظرمید و وقتی منو میبین...