آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

10 ماهگی آرمین جون

1392/1/20 17:10
نویسنده : الهه
394 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسر گلم و دوستای خوبم

روز شنبه از صبح که بیدار شدم تلفن دستم بود و چشمم به مانیتور بود تا بالاخره تصمیم گرفتم اینترنتی دوربین بخرم چه ریسکی کردمنگران از قبل از بدنیا اومدن تو دنبال یه دوربین خوب و مناسبم ولی جور نشده بود بخرم خیلی هم قیمتا بالا رفتنناراحت بازار خیلی نوسان داره تحریما خیلی اذیت میکنن.بیچاره اونا که میخوان جهاز بخرن خدا به همه صبر بده و خوشی و سلامتیلبخند

بابایی  و دایی اصرار داشتن نیمه حرفه ای بخریم ولی چون من میخوام همیشه و هرجا باهام باشه و فقط عکسای خانوادگی بگیرم دوربین کامپکت بهترهگاوچران

عزیز دلم یک شنبه خیلی خوشحال بودم چون تولد 10 ماهگیت بود و روز به روز داری بزرگتر و خوشمزه تر میشی الهی دور سرت بگردم که خیلی نازی.قلب

تولدت 10 ماهگیت مبارکماچ بی صبرانه منتظر تولد 1 سالگیتم امیدوارم بتونم یه جشن خوب برات بگیرممژه

 مامانی مهمون داشت و صبح زود با بابایی بیدارشدیم و بابایی بردمون اونجا بعد رفت سرکار

جند روز پیش دندون بالایی سمت جپ دراومده که خودت خیلی باهاش حال میکنی همش دوستداری گاز بگیریمتفکر نمیدونم اگه همه دربیان میخوای چیکار کنیخنده

مدام میچسبیدی به من یا مامانی و گاز میگرفتی با تمام قدرت فشار میدادی بعد خودت کلی میخندیدی اخه درد داره عزیزم این چه بازیهعینک

وقتی داشتم گردگیری میکردم خیلی عصبیم کردی و سرت داد زدم بعد خودم پشیمون شدمخجالت من پاک میکردم تو دستاتو میزدی رو شیشه میز یا رو میزی رو درمیاوردیکلافهخیلی تند هم این کار و میکردی بعد رفتی سراغ گلدون و خاکشو دراوردیمنتظر خواب هم که اصلا نداری

ولی شب ترکوندی پسر گلم یکی از عسلی ها رو که زیرش چرخ داشت رو توی خونه میچرخوندی و میخندیدی و به همه نگاه میکردی تا تشویقت کنن تشویقمطمئن بودم روز تولدت یه کار جدید انجام میدی خیلی مسلط این کار رو انجام میدادی هر موقع هم به بن بست میخوردی جهتو عوض میکردیاز خود راضییا خودتو میکشوندی بالاش وای خیلی باحال و محشر بود عزیز دلم.فدات بشم منماچ

یه واکر خوشگل و مجانینیشخندبه مامانی گفتم بدش ببرمش خونمون آرمین حال کنهچشمک

 یه پسر خوش رو و خوش اخلاق و خوش خنده جیگرمی.قلب خدایا شکرت

شب خونه اقاجون موندیم و بابایی و دایی رفتن خونمون تا دیروقت بیداری بودی و شیطونی میکردیلبخند صبح هم من و تو و مامانی برگشتیم خونمون نهار هم با خودمون اوردیمعینک بعد من و تو رفتیم بهداشت که باز هم خیلی وزنت اضافه نشده بود فقط 250 گرمناراحتخیلی نگرانم با اینکه اصلا دوستندارم چاق بشی. باید بریم متخصص ولی اگه شربت اشتها بنویسه که تو اصلا هیچ شربتی رو نمیخوری.قطره آهن خارجی هم گرفتیم هم نخوردیابرو

همش دوستداری باهات بازی کنیم و ببریمت بیرون تا صدای روشن شدن موتور رو میشنوی جیغ میزنی و با دستات میرقصیبغل فک کنم موتور رو بیشتر از ماشین دوستداری البته اگه ماشین داشتیم شاید اوضاع فرق میکرد.

عشقت آهنگ ناری ناریه هر موقع برات میزارم دست میزنی و میرقصی البته تازگیا خودتو لوس میکنی و با نگاه خوشگلت نگامون میکنی و دست میزنی و میرقصی که ما هم ادامه بدیم و بخوریمتقلبماچ

هر موقع بابایی از سرکار میاد میری بغلشو با من بای بای میکنی یعنی بریم بیرونلبخند

هنوز نمیتونی حرف بزنی ولی با انگشت اشاره و صدای ا ا منظورتو میرسونیمژه یه روز صبح بیدار شدی و بردیم سمت حمام خنده عاشق آب بازیزبانباید برات یه استخر بادی بخرممژه

ب ب و دد و گ گ و رو خوب میگی حتی به توپ هم میگی پپ یا وقتی به چیز داغی میخوای دست بزنی میگی اوه ولی هنوز بلد نیستی بگی  م مناراحت

خیلی تند تند نوشتم امیدوارم مفهوم باشهخجالت

پ ن : امروز دوربین رسیدهورا خیلی ناز و دوستش دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نیکی
21 فروردین 92 14:09
خدا رو شکر دوربینت به دستت رسیدمبارکت باشه
شکلاکا افزایش پیدا کردن
10 ماهگی پسر گلت مبارک...




مرسی عزیزم
گلی
24 فروردین 92 22:06
سلام الهه جـــــــــــون . سال نو مبارک
ایشاله سال خوبی در کنار خانوادت داشته باشی
دوربینتونم مبارک .


سلام گلی جون.مرسی
همچنین شما
نرگس مامان باران قلنبه
2 اردیبهشت 92 10:02
سلام عزیزم امیدوارم هر روتون پر از شادی باشه
من یه دخمل کوچولو دارم که تو جشنواره عکس آتلیه سها شرکت کرده خیلی دلش میخواد اول بشه ممنون میشم اگه به وبلاگمون بیایی و به لینک مستقیم آتلیه بروید و امتیاز 5 رو بهش بدید
خیلی وقتتون رو نمیگیره با تشکر



باشه عزیزم