کچل شدن برای اولین بار
سلام به شکلات مامان. عزیزم 19 بهمن که شبش خونه آقاجون اینا خوابیدیم صبح من میخواستم بیام خونمون رو تمیز کنم که مامی بردت حمام همش اصرار داشتن که موهاتو با موزر(درست نوشتم) کوتاه کنن که منم قبول کردم ولی با شونه درشت
دوستنداشتم موهای خوشگلت رو کوتاه کنم ولی خوب اینجوری دیگه واسه عید خیلی خوب و خوشگل بلند میشن
وقتی بابایی فهمید ناراحت شد
دیگه ببخشید پسرم کچل شدی ولی بنظر من هنوزم خوشگل و نازی
این روزا تا چیزی بهت میدیم در جواب میگی مرسی خیلی خیلی باحال میگی که هرکی میشنوه میخواد قورتت بده دیشب با بابایی رفتیم خرید و وقتی برات پوشک خریدیم و طرف رسید پول رو داد به بابایی شما که بغلش بودی گرفتیش و گفتی مرسی کلی طرف ذوق کرد و همش میگفت ماشالا چه پسری و....
عزیزم مامی بهت ماه و ستارها رو نشون داده شما هم عاشقشون شدی و همش میگی بریم نگاشون کنیم دیشب با سه چرخه رفتیم قدم زدیم و شما همش حواست به ماه بود و همش میگفتی ماه و دوستداشتی ما هم نگاش کنیم
با نارضایتی اومدیم خونه
دیروز یادم رفت برم عکساتو بیارم امروز حتما میریم دیگه برم سراغ کارام فعلا بای دوستدارم