اومدیم
سلام به همه دوستای خوبم
سلام به قند عسلم
بابت تاخیرم معذرت میخوام واقعا نمیرسم آپ کنم خیلی هم دلم برای تک تکتون تنگ شد. دوستتون دارم دوست جونی هام
این مدتی که نبودم همش بهتون فک میکردم که خوبید؟ چی نوشتید؟ چه خبرا؟ و....
حالا مثلا کجا بودم خونه
امسال میخوام تقویم آرمین رو خودم درست کنم همش درحال تمرینم خیلی هم پیشرفت کردم تازه میخوام برای بیرون هم درست کنم خاله ام و مامانم مشوق ام هستن ولی خودمم خیلی علاقه دارم خیلی لذت میبرم وقتی کار میکنم ولی این وروجک خوشمزه مگه میزاره
دوستهای خوبم شما هم اگه دوستداشتید براتون درست میکنم بعد خودتون چاپش کنید خیلی باحاله. عشقولی هم هست برای کسانی که بچه ندارن که واقعا خوشگلن
من که خیلی خوشم میاد امسال هم برای خودمون هم برای هدیه و شاید یکی مخصوص آشپزخونه درست کنم
آرمین جونم علاقه شدیدی به پلنگ صورتی داره وقتی نگاه میکنه غرق تماشا میشه. میخ کوب
هوا خیلی عالیه و جمعه ها میریم گردش و شکلات مامان واقعا خیلی خیلی خیلی ذوق میکنه تا میگم آقاجون میخواد بیاد دنبالمون میگه کاپشن و انقده تکرار میکنه که لباس تنش کنم بعد میگه بریم
یه روزصبح که با مامانم تلفنی صحبت کرد بعد گفت لباس تنم کنم بعدش رفت کنار در و با من بای بای کرد و میخواست بره کلی بهش خندیدیم و گفتم کفش نداری که بعد اصرار که کفش بپوشه بعد دوباره بای بای
10 دی رفتیم آتلیه و از گل پسر عکس گرفتم که کلی خندید و شیرین کاری کرد دیروز رفتم عکسا رو انتخاب کنم که با مامی رفت و وقتی خواستم برگردم خونه بهش زنگ زدم گفتم ارمین جونم میایی با من یا میری خونه آقاجون که با قاطعیت گفت: نه آقاجون منم از خدا خواسته برگشتم خونه و نشستم پای لب تاپ و یه تقویم درست کردم وبعد تند تند با ضعف شدید لوبیا پلو درست کردم و ظرفها رو شستم بعد منتظر همسری شدم و ساعت 4:30 نهار خوردیم
عصری هم باهاشون رفته بودید خرید که مامی گفت کلی صفا کردی و نگاه به چراغ راهنما کردی و رنگاشو گفتی و از این جور کارا
غروب هم که اومدی بزور آوردمت خونه میخواستی بری انقده هم انرژی داشتی که همش میخواستی باهات بازی کنیم
یه عسلی شده این پسر این روزا که واقعا دلم میخواد بخورمش عاشق پرتقال و تا میگم بیارم با کل بدنش میگه اره یه ادای درمیاره تقریبا تمام کلمات رو میگه البته بعضیا رو درست نمیگه ولی باید بگه دیگه
الان همه عروسکاشو چیده روی میز و خودش نشسته کنارشون و بهم میگه عکس این دومین بار این کار رو میکنه ولی کلا با عکس جور شده خدارو شکر .خوشش میاد ازش عکس بگیریم ولی بیشتر دوست داره تماشاشون کنه مخصوصا فیلمهاشو
این مدت که نبودم دارم کم کم از شیر میگیرمش تا حالا که زیاد سخت نبوده اولش فقط موقع خواب بهش میادم مثلا 3 بار در روز ولی کم کم اونا رو هم حذف کردم و الان فقط شب بهش میدم . گاهی که گرسنشه عروسکی میاره و میگه بهش شیر بده منم زودی میرم براش شیر رست میکنم و با علاقه میخورش
فقط بار اول که ظهر بهش ندادم خوابش نمیبرد میخواستم برم بیرون هرکاری میکردم نمیخواست بخوابه که بردمش پیش م ش که داشت سبزی پاک میکرد و هیچی دوباره برگشتیم خونه چون شب قبلش تب داشت واسه دندوناشو بیحال بود م ش گذاشته بوذش توی گهواره و خوابید بود خوشش اومده بود تا بهش گفتم گهواره میخوای گفت اره منم رفتم گهوارشو اوردم و تمیزش کردم و رفت توش و خوابید میگه تاب تاب
فک کنم برای شبی که میخوام بهش شیر ندم به دردم بخوره. انشالا بعد از تولد 20 ماهگیش
هم خودم هم آرمین آز دادیم که ارمین کمی فقر آهن داره که باید شربت بهش بدم.( عزیزم موقع خون گرفتن خیلی اذیت شد من و باباشم حالمون بد شد)
انشالا همیشه سلامت باشی نفسم که طاقت دردتو ندارم
الان تا جاشو نگاه میکنه میگه آمپول و میخواد بوسش کنیم
منم که مشگل دارم و دکتر کلی دارو برام نوشته که فعلا نمیخورم تا یه دکتر دیگه برم
جیگر مامان عاشق داستان مهمانهای ناخواندست و روزی هزار بار میگه تق تق تق و کتابشو میاره و میگه برام بخوندید و با عشق گوش میده سیر هم نمیشه
نفس منی گل خوشگلم
یه ماک بزرگ برات خریدم که وقتی بریم بیرون باهاش بازی کنی خیلی هم دوستش داری
مامان بزرگم میخواد بره حج انشالا که هرچه زودتر نوبتش بشه. آرمین یه بار بند کرده بود پشت سرهم صداش میکرد حجی حجی خیلی باحال خودشم میخندید
باباشم تا تلفنو جواب میده میگه حاجی که آقا آرمین هم ضبط کرده که هرموقع موبایل باباش زنگ میزنه میگه حاجی
اینجا هم باهم رفتیم شهر بازی سرپوشیده. تنها رفتیم خیلی خوش نگذشت چند تا بچه هم اونجا بود که بزرگ بودن و باهات بازی نمیکردن
پسر گلم خیلی خیلی دوستداریم. خیلی ماهی
روزی صدهزار بار میگی مامان یا مایی و بابایی و شیرین میگی که بابایی غش میره
تا میگیم بابایی کجاست میگی کار پول
از حالا عشق پولی
خیلی دلم میخواد برات دی وی دی بیبی انیشتن رو بخرم ولی فعلا مقدور نیست
دیگه چیزی یادم نمیاد باید برم نهار درست کنم فعلا بای
ممنونم که بیادم بودید. زودی میام میخونمتون