آرمین عشق پرتقال

1391/11/20 18:39

نویسنده : الهه

374 بازدید

اشتراک گذاری

هیجده بهمن تولد 8 ماهگیت بود عزیز دلم یعنی 8 ماهت تموم شد و وارد ماه نهم شدی تشویق

عزیزم تولدت 8 ماهگیت مبارک

خیلی خیلی خوشحالیم که تو کنارمونی خیلی دوستداریم و به زندگی من و بابایی رنگ و بوی خاصی دادی قلب

صبح با هم بیدار شدیم طبق معمول 2 تایی صبحانه خوردیم و بازی و رقص بعد نهار درست ته چین مرغ به سبک ساده (بدون ماست و...) درست کردم و میخواستم تو رو بخوابمونم بعدش یه کیک خوشمزه درست کنم که مامان بزرگم اومد کلی ذوق کردی و همش دورو برش بودی که اگه رفت ببرتت نیشخند

یه ساعتی بیشمون بود بعد رفت میخواستی باهاش بری که مشغولت کردم.بعد کمی پای نت بودم بعد تو بخوابیدی و من نهار خوردم شروع به درست کردن کیک شدم هورا یهو تصمیم گرفتم کیک راه راه یا گور خری درست کنم زبان دستورشو اتفاقی از این وبلاگ دیدم خیلی خوب توضیح داده بود دستشون درد نکنه قلب http://www.niniweblog.com/این

بابایی هم اومد نهار بهش دادم بعد دایی اومد ولی من همچنان مشغول شاهکارم بودم مطمئن بودم عالی میشه دایی هم میگفت زود باش من میخوام بخورم خنده

یه کوچولو از مواد اضافه اومد کاپ کیک درست کردم از خود راضی خیلی خیلی عالی شدن به افتخار 8 ماهگی آرمین جونم گاوچران

خوشگل نیست ولی خوشمزه بود چشمک

با چایی خیلی چسبید ولی نفهمیدم چی میخورم همش چشمت به ما بود چی میخوریم نتونستم مقاومت کنم یه کوچولو با چایی بهت دادم عینک

بعد برای مامان بزرگ و بابا جون بردیم لبخند

مامان بزرگ گفت خوشگله چطوری درستش کردی گفتم ما اینیم دیگه از خود راضی

مدتیه تا ما میوه میخوریم تو هم میخوای بخوری هر جی هم بهت میدی سیر نمیشی لبخند مخصوصا پرتقال خوشمزه

فک کنم هنوز زوده آب پرتقال بخوری ولی نمیفهمی که میخوای بابایی هم میگه باید بخوری.داشت برات آب میگرفت که اجازه نمیدادی زود میخوردیش میگفت ه ه جیغ میزدی یعنی دوباره متفکر

من پای نت بودم و کیف میکردم و کلی خندیدیم بعد بابایی وسایلو گذاشت روی مبل که شروع کردی به کشیدن بالای مبل چه تلاشی میکردی عزیز دلم برای رسیدن به آب پرتقال خوشمزه

تشویق هوراااااااااااااااااااااااااااااا بغل ماچ ماچ ماچ