آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

آغوش بابایی

1391/11/14 12:24
نویسنده : الهه
336 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه اربعین بود(١٤ دی ماه) بابایی خونه بود بعد از صبحانه شروع به درست کردن زرشک پلو با مرغ کردمخوشمزه 

                                 

دایی هم اومد و سه تایی نهار خوردیم تو هم که مثل همیشه شیطونی میکردیزبانبعد از نهار از بابایی خواستم مواظبت باشه تا من ظرفها رو بشورم خیلی زیاد بودنناراحتمیخواستم همه کارا رو بکنم تا شب راحت باشمعینک

با بابایی شرط بندی کردم که اگه تونست بخوابونتت براش آیس بخرم(اخه خیلی دوست داره)نیشخند تو هم که تا شیر نخوری و بغل مامانت نباشی که خوابت نمیبرهچشمک پس شرط رو باخته خنده

خیلی خیلی ناز بغل بابایی بودی و سرت روی دستش بود دایی کلی عکس توپ گرفت و فوری گذاشتش توی ف ی س بوکمژه

علارغم تعجب من بابایی شرط رو بردتعجب تو آروم توی آغوش بابایی خوابت برد بغل

         

عشق منی عزیزممممممممممممممم ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نینا
11 بهمن 91 16:04
عزیزم چه ناز شده تو این چند وقته.ببوووووس