آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

من و آرمین جون

1391/10/7 21:36
نویسنده : الهه
293 بازدید
اشتراک گذاری

مامان جون یه دستگاه بافندگی گرفته خیلی سرش شلوغه دیگه فقط برای تو نمی بافه برای همه میتونه ببافهخوشمزه

این روزها میریم خونشون تا برای من یه مانتو و یه ژاکت و رو دوشی و...ببافهلبخند من واجب ترمچشمک

روز چهارشنبه که خونشون بودیم تصمیم گرفتم تا اونجایم و خیالم از تو راحته برم آرایشگاه اصلاح کنماز خود راضی

مامان جون کار داشت و با تو تنهایی نمیتونست به بافندگیش برسه اخه تو همش میری سراغ وسایلشنیشخند

ولی من باید میرفتمعینکموقع رفتن بغلت کردم و برات توضیح دادم که کجا میخوام برم و زودی میام ولی با چشمات داشتی دیونم میکردی دلم نمیومد برمخجالت

از بغل مامان جون خودتو مینداختی طرف منبغل میخواستی بیایی بغلم خیلی کیف میداد ولی از طرفی دلم گرفته که دارم میرم. مامان جون گفت وقتی درب رو بستی با آکواریوم مشغولت کرده ولی تو درب رو نگاه میکردیقلب

وقتی برگشتم تا صدات کردم سینه خیز اومدی طرفمماچ بغلت کردم کلی بوست کردمماچقلب

عزیزم خیلی دوستدارم عاشقتمقلب

موقعی که با دایی خواستیم برگردیم خونه اصلا بغل بقیه نمی ایستادی دایی بهت گفت میخوام برم تو هم خودتو انداختی بغلشهیپنوتیزم همش با چشم من و دایی رو دنبال میکردی و میخواستی سوار ماشین بشینیشخندمیترسیدی جا بمونیخنده

تازگیها به پهلو میایستی دستت زیر سرته و نگاه میکنی خیلی خوشگل و نازلبخند

تونستم ازت عکس میگیرم ( شکار لحظه ها) اینجا میزارم

زیاد سوپ دوست نداری ولی فرنی و پوره رو خوب میخوریمژه سیب هم بهت میدم دوستداریاز خود راضی

کلا با غذاهای ما بیشتر حال میکنی نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نیکی
8 دی 91 15:50
دستگاه بافندگی واقعا حال میده ها خب منم دلم میخواد ازین چیزایی که مامانت برات میبافه


هرچی میخوای بگو برات میبافه برات پست میکنم
سخت که نیست.خوشحالم میشم
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس