آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

آرمین در این روزها

1391/10/1 23:59
نویسنده : الهه
256 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شازده کوچولوی عزیز ما قلب

هر روز باحال تر از روز قبلتی خوشمزهخیلی کنجکاوی دوستداری به همه چی دست بزنی و بزاریش توی دهنتمتفکر خصوصا سیمنیشخندعلاقه زیادی به سیم داری احتمالا در اینده مهندس برق میشیزبان

با روروئک یا بدون اون( سینه خیز) هر جا باشم میایی دنبالملبخند

چند روز پیش گذاشتمت توی روروئک و رفتم دستشویی یادم افتاد چاقو روی مبله نگران بودم نری سراغشنگرانصدات کردم ولی اصلا صدات نمیومد تندی با دلهره اومدم بیرون که دیدم ایستادی نزدیک دستشویی و منتظر منیعینکخیلی خوشحال شدم.فدات بشم خوب فهمیدی کجامبغل

چند روز پیش خاله اینا(مامان دوقلوها) رو دعوت کردم خیلی کار داشتم تو هم که خوب نمیخوابیدی همش چرتی میزدی بیدار میشدیمتفکر 

میخواستم سبزی پاک کنم میخواستی بهشون دست بزنی که بهت گفتم دست نزن کثیفن که بغض کردی الهی فدای اون اشکای خوشگلت که زودی میان پایینقلبآرومت کردم دوباره دست زدی و نگام کردی منم آروم بهت گفتم نگفتم دست نزن که زدی زیر گریهابلهانقده ناز شده بودی که یه دلم میگفت بزارم گریه کنینیشخند ولی دلم نیومد دستامو شستم و بغلت کردم آروم که شدی گذاشتمت توی روروئک که بازم میومدی منتظر

یه روزم خاله بابایی رو دعوت کردیم که خیلی دوستش داری همش بهش میخندی و باهاش بازی میکنیلبخند

خیلی دوستداری هر روز بریم بیرونعینک اخه توی این هوای سرد کجا بریم. تا نزدیک در ورودی میایستم خودتو میکشونی طرف در فک کنم میدونی راه خروج از زندان کجاست؟چشمک

اقاجون وقتی سوار ماشینت میکنه فقط توجه به فرمون داری رنگش سبزه برات جذابهلبخندیا اینکه به بیرون نگاه میکنی اصلا کار با آدامای داخل ماشین نداریخوشمزه

دیشب وقتی حمام بودم یهو از خواب بیدار شدی و شروع کردی به گریه کردن بابایی هم خواب بود صداش کردم بغلت کرد ولی باز گریه میکردی آوردت نزدیک حمام که صدات کردم تا منو دیدی آروم شدیماچزودی اومدم بیرون و بغلت کردم و داشتم برات توضیح میدادم که بغض کردی نمیدونم چرا؟سوال نمیدونم ترسیده بودی یا از من دلخور بودی؟

بوسه بارونت کردم و محکم بغلت کردم بعد شیرت دادم که آروم خوابیدیقلبماچ

 وقتی بین همه آدمها حتی بابایی نگاه من میکنی و لبخند میزنی انگار دنیا مال منهماچ

پسرم خیلی مهربون و خوش اخلاقی دوستدارمقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
2 دی 91 9:06
آرمین جون هم مثل آرتین من عاشق سیمه؟ آرتین هم وقتی میرم دستشویی دنبالم میاد و پشت در مرتب در میزنه.
قربونش برم من.


بجای من ببوسش
آرام
2 دی 91 17:06
سلام؛من همیشه سرمیزنم؛درگیر دانشگاهم؛وقت نظرگذاشتن ندارم؛هروقت بشه میزارم؛مرسی ازاینک خبرم کردید؛ایشالا خدابراتون پسرتونو نگهداره؛برای من هم خیلی دعاکنید؛بازم مرسی ازآپ های با احساستون


سلام
مرسی گلم خوش اومدی
میدونم وقت نمیشه ولی خوشحال میشم نظرت رو بخونم.بوسسسسسسسسسسس
نینا
3 دی 91 8:57
ارمین جون قالب جدیدت مبارک.


بوسسسسسسسسس
نگین
3 دی 91 12:44
سلام عزیز دلم
وای ماشالله چه نی نی ناز و خوشملی بزنم به تخته چشم نخوره
می دونم این پست مال خیلی وقته پیشه ولی خوب منم خیلی وقته که نیومدم
انشالله خدا همیشه ارمین کوچولو رو براتون نگه داره و هر روز شاداب تر از روز قبل باشه راستی تو چرا خیلی وقته آپ نکردی خانم گلم


فدات بشم.وقت نمیکنم دیر دیر اپ میکنم
گلی
3 دی 91 17:49
خدا حفظش کنه
خوش بـــــه حال آرمین که مامان به این مهــــــــربونی داره


ممنونم گلی جون
خوبی؟