آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

تولد بابایی و 6 ماهگی آرمین

1391/9/26 2:31
نویسنده : الهه
308 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از کلی کار و خستگی که برای تدارک تولد همسری دیدم ساعت 12 شب بود که با همسری دسر و شلغم خوردیم و بهش تولدشو تبریک گفتم و یکی از کادوهاشو بهش دادم( عکسی از چهره من و همسری طراحی شده که یه قطعه شعر هم کنارش نوشته شده بود) از خود راضی

                            هورا   عزیزم تولدت مبارک  هورا

صبح زود بیدار شدم و وسایل گردش رو آماده کردم و برنج دم کردم و صبحانه درست کردم با همسری خوردیم بعد مامی و ددی اومدن دنبالمون رفتیم بیرونخوشمزه

خیلی خیلی خوش گذشت جوجه کبابها هم محشر شده بودناز خود راضی آفرین به خودمتشویقخجالت

آرمین هم کلی دوش آفتاب گرفتزبان موقع نهار هم با استخوان رون مرغ کلی کیف کردنیشخند

مامی برای همسری یه پیراهن استین کوتاه خیلی خیلی خوش رنگ خریده بود البته به سلیقه منچشمک

من هم یه پیراهن آستین بلند براش گرفته بودم و یه جفت دمپایی بیرونی که یکی یکی روشون میکردم وقتی برگشتیم هم لباس زیرای که براش خریده بودم رو بهش دادم کلی خوشحال شد بخاطر این همه کادوی تولدلبخند

مامی برای من هم یه شال خریده بود خوشمزهخیلی سوپرایز شدم. ممنونم مامی جونمماچ

 برگشتنی رفتیم باغ شوهر خالم و کلی شلغم آوردیم که نصفشون رو برای مامان همسری با کیک و شیرینی بردم شام هم اونجا موندیممژه

روز خوبی بود و کلی خوش گذشتگاوچران

          

روز شنبه هیجدهم آذر آرمین جونم 6 ماهه شدهورابغل

ساعت 10 صبح بود یادم اومد واکسن داری بارون هم نم نم میبارید تند تند رفتیم و واکسن رو زدیم کمی گریه کردی بعد بغلم اروم شدیماچ

کالسکت همراهمون نبود خوب بغلم پیچوندمت و تندی برگشتیم فقط کمی خیس شدم مژه

رفتیم خونه مامان بزرگ و نهار اونجا موندیم عصری سه تایی رفتیم روضه مامان جون هم اونجا بود چون بیحال  بودی همش دوست داشتی بغل خودم باشیلبخند

برگشتنی مامان جون اومد خونمون و شب پیشمون موند خوشمزه

با اینکه حالت خوب نبود ولی خیلی سرحال بودی و همش میخندیدی الهی فدات بشم اینقده مهمون نوازیقلب

مامان جون باهات حرف میزد و بازی میکردید و شروع کردی به بلند بلند خندیدنمژهمارو هم دیونه کردی کلی باهات خندیدیم خیلی خیلی باحال بودماچ

چون این چند روز زیاد کیک خوردیم دیگه برای 6 ماهگیت کیک درست نکردمخنثی

دوستدارم آرمین جونم.بیصبرانه منتظر تولد 1 سالگیتمقلب

دیگه میتونی بشینی البته با کمک فوری چیزی چشمتو میگیره و میری دنبالش نمیشینی کهنیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نینا
26 آذر 91 18:04
6ماهگیت مبارک عزیزم.


مامان طاها
27 آذر 91 0:23
آرمین جونم 6 ماهگیت مبارک