آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

زیر بارون

1391/8/23 16:15
نویسنده : الهه
353 بازدید
اشتراک گذاری

هوا بالاخره سرد شدنیشخنداز صبح هوا سرد و بارونیه میخواستم نهار سالاد الویه درست کنم ولی چون یهو هوا تغیر کرد تصمیم گرفتم یه دیزی محشر مخصوص خودمو درست کنمچشمکمطمئنم وقتی بزرگ شدی دوستداری من و بابایی که عاشقشیمخوشمزه و توی این هوای سرد با سبزی خوردن خیلی حال میدهاز خود راضی

لباس گرم تنت کردمو رفتیم تا از سبزی فروشی محلمون سبزی خوردن بخریم.یهو بارون شروع شد نمیدونستم چیکار کنمسوال رفتم توی مغازه میوه فروشی تا بارون بایستهخنثی

یه ربع ساعتی بارون تند و فوق العاده زیبایی زدلبخند خیلی نگرانت بودم سردت نشه محکم به خودم چسبوندمت و شالمو دورت پیچوندم.اولش با چشمای نازت بارون و ماشینها و ادمها رو نگاه میکردی ولی بعد خوابت برد. بارون هم نم نم شده بود که تندی به طرف خونه رفتیم تا رسیدیم شیرت دادم و لالا کردی خیلی دستم درد میکرد ولی خاطره خوبی بود.گاوچران

من و آرمین جونی زیر بارونقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

علامه کوچولو
23 آبان 91 16:52
چی رمانتیک
دیزی خوشمزتون نوش جوووووووووووووون


مرسی
نیکی
24 آبان 91 1:51
زندگی با بچه عجب عالمی داره...
عزیزم میشه واسه منم دعا کنی هر وقت نینی دار شدم روزای خوبی رو با نینیم بگذرونم و مثل تو عاشقش باشم؟


خیلی عالیه فقط کمی وقتم کمه نمبتونم به خودم برسم که باید برنامه ریزی کنم
انشالا که هر موقع خواستید نینی دار بشید مطمئنا با ورود نینی توی دلت عشقشم میاد
وقتی با چشماش بهت خیره میشه دلت رفته و عاشق میشی