هفته گذشته و زیارت حرم مطهر+ تولد 5 ماهگی
چهارشنبه شب بابایی سرما خورده بود و خوابیده بود که تو خیلی بی قراری میکردی خوابت نمیبرد همش دلت میخواست بغلت کنم و دورت بدم
شیر هم نمیخوردی بابایی هم خواب بود که ببرتت بیرون دیروقت بود در بالکن رو باز کردم تا بیرون رو نگاه کنی اروم تر که شدی شیرت دادم و خوابیدی
روز جمعه هم با مامان جون و آقا جون نهار رو بردیم بیرون هوا عالی بود تو هم مثل همیشه خوش خنده و سرحال بودی فدات بشم
موقع غذا خوردن یه جا بند نبودی همش سفره رو میکشیدی یا میخواستی همه وسایل رو بگیری و توی دهنت بزاری با اون چشمای ناز و کنجکاوت خیلی باحال شده بودی
کلی باهات بازی کردیم و ذوق کردیم
عزیز دلم کم کم داری بزرگ میشی خیلی خیلی خوشحالم که پسر منی عشق منی همه زندگی منی
خیلی هم شیطون شدی اکثر اوقات میبرمت پارک نزدیک خونمون یا دور میدون چرخی میزنیم و باهات حرف میزنم و تو آروم بهم گوش میدی و با کنجکاوی همه جا رو نگاه میکنی
روز دوشنبه 15 آبان به همراه مامان جون برای اولین بار رفتیم زیارت
لباسای جدیدتو تنت کردم خودم اماده شدم بعد آقا جون رسوندمون و رفت اول توی حیاطش عکس گرفتیم بعد رفتیم زیارت کردیم خیلی کنجکاوانه همه جا رو نگاه میکردی.عزیزمی
زیارتت قبول آرمین جونم
بعدش رفتیم خونه مامان جونعصری با بابایی برگشتیم ولی چون پسر عمه مامان با خانوادش میخواست برای شام بیاد اونجا دوباره برگشتیم
با اینکه سهند 2 ماه ازت بزرگتره ولی تو ماشالا هزار ماشالا خیلی ازش باهوش تر و فرزتری اون یه جا آروم بود ولی تو همش دستتو دراز میکردی طرفش و صداش میکردی همش دوستداشتی کنارش باشی ولی اون گریه میکرد
فدات بشم عزیزم سینه خیز هر جا بخوای میری باید خیلی مواظبت باشمجیگر منی
بابایی همون شب رفت و ماشین رو فروختانشالا یکی دوباره بخریم.
تولدت 5 ماهگیت مبارک پسر گلم
امروز هم باهم رفتیم بهداشت میخواستم بدونم وزنت چند شده؟و ببینم میشه کم کم بهت چیزی غیر از شیر بدم یا نه؟
وزنت شده بود 7300گرم.میشه برات پوره سیب زمینی درست کنم یا فرنی و...
مطمئنم که دوستداری
بعدش هم رفتیم خونه مامان بزرگ آش رشته درست کرده بود.
پ. ن
جمعه عکساتو از آتلیه گرفتم خیلی خوب بودن
پ. ن ٢:
عصری مامان جون زنگ زد پارک بودن ما هم رفتیم پیششون خیلی دوستداشتی و کلی کیف کردیم بعد از یه ساعت برگشتیم و سری به خونه مامان بزرگ زدیم بعد من و تو اومدیم خونه و بابایی رفت بیرون
الان هم داریم باهم تلویزیون تماشا میکنیم و باهم میحرفیم