یلدای 92
سلام به قند عسل مامان
عزیزم دیروز صبح بابایی و دوستش که میخواستن برن دنبال کارای ماشین ما رو هم به مطب دکتر رسوندن و رفتن. اقای دکتر برای مامانی دارو و آمپول تجویز کرد و یه بسته هم زینک و مولتی ویتامین خریدیم بعد خامه از قنادی و چندتا چیز از عطاری خریدیم و برگشتیم خونه.سریع املت درست کردم و خوردیم البته تو زیاد نخوردی بعد شروع کردم به درست کردن نون خامه ای
برای اولین بار بود ولی مزشون خیلی خوب شد تنها اشکالشون یکی رنگشون بود که توی دستورش هیچی نگفته بود و یکی اندازشون کوچولو بود. قیف مخصوص رو هم نداشتم ولی درکل خوشمزه بودن
موقع درست کردنشون چندبار تلفن زنگ زدو شما هم همش میخواستی باهات بازی کنم. دیگه وقت نشد ظرفها رو بشورم هرچی بهت میگفتم عزیزم بریم بخوابیم گفتی: نه
غروبی هم دایی بزرگه اومد دنبالمون و تا ما آماده شدیم با بابایی رفتن بیرون و هم مادربزرگم رو اوردن هم برای تو شیر کاکائو که خیلی خیلی دوستداری و پوشک خریدن
مامی جون برای شام پلو با مرغ و سوپ جو درست کرده بود که مثل همیشه عالییییی بود هرچی میخوردم سیر نمیشدم. من عاشق زعفرون توی مرغم خیلی خوش عطر و طعمش میکنه. مرسی مامی جونم
بعد از شام داشتم ظرفها رو میشستم که دوست خانوادگیشون اومدن و چای و میوه و هندونه خوردیم. جیگرم تو هم کلی با پسرشون بازی کردی و خیلی بهت خوش گذشت خیلی با هم جور بودید
همه چی خوب بود ولی یه موضوعی اذیتم کرد که باعث شد خیلی شاد نباشم. نمیدونم چرا بعضی ادما انقدر حسود و بخیلن که شادی بقیه رو بهم میریزن. خدا خودش به راه راست هدایتشون کنه.
برگشتنی هم یه سر رفتیم خونه باباجون که مامان جون نبود و رفته بود بیش خواهرش که فردا زایمان داره.
پسر گلم خیلی خیلی دوستداریم. چند روز یاد گرفتی اسم آقاجون رو میگی و همش صدا میکنی اونم ذوق زده میشه
اولین اسمی هم که یاد گرفتی اشکان بود که اون هفته که خونشون بودیم همش صداش میکردی اشک دومین اسم هم اسم آقاجون بود که تقریبا درست تلفظ میکنی وقتی بهت میگم بگو بابا حسین سینه میزنی
هرچی میگیم مثل طوطی تکرار میکنی خیلی از کلمات رو درست میگی و هرچی هم بلد نیستی یه جوری مفهوم رو میرسونی.
عاشق کتابی و هرموقع میری سراغ کمد اسباب بازیهات میگی کی تاب یا تاپی تاپ یه چیزی تو همین مایه ها
امروزم تا گفتم بریم حموم دیگه طاقت نیاوردی و با هم رفتیم هم بدنت خوتو میشستی هم بدن منو الهی دورت بگردم. هرموقع هم میگم ماساژم بده دستتو میمالونی روی کمرم
بخورتم شیرینم عسلم
یه همسایه که دوست خانواگی مون هم میشه برامون آش اورد که با هم خوردیم بعد درحالی که بغلم بودی و داشتی موزیک گوش میکردی منم درحال وب خونی بودم دیدم لالا کردی
آرمینم نفسم همه کسم عاشقتم