آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

ادای مامان

1392/5/20 16:48
نویسنده : الهه
303 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسرم همه کسمقلب

سلام به دوستان.عید همه مبارک باشه.نماز و روزتون قبول.بغل

روز چهار شنبه صبح با هم رفتیم تا حقوق مامان رو بگیریم. با خوشرویی با مدیر دست دادیاز خود راضی بعد یه جا بند نبودی تا خانم مدیر هم بلند شد رفتی تا روی صندلیش بشینی.زبان فکر میکردم بیشتر این بگیرم ولی ضدحال خوردم 2 روز رو برام حساب نکرده بودن که قرار بعدا بررسی بشه.ناراحت

میخواستم حقوقمو بزارم روی پولامو یه زنجیر برای پلاک آرمینم بخرم ولی پشیمون شدم و با ناراحتی رفتیم خرید یه بلوز خوشگل که قبلا چشممو گرفته بود و یه شال سفید خریدم هرچی گشتم برای تو یه تاپ و شلوارک یا یه سرهمی خوشگل ندیدم.خنثیبخاطر عید فطر خیلی شلوغ بود.بعد رفتیم مغازه آرایشی و بهداشتی و یه چند تا چیز خریدم و برگشتیم خونه.گاوچران

                

بعداز نهار شروع کردم به پرو کردن لباس تا یه لباس مناسب برای عصری که قرار بود بریم آتلیه پیدا کنم. تا میپوشیدم بهت میگفتم خوشگلم با ژست بعد تو میخندیدی.ماچ بعد ازچند لحظه دیدم تو همش داری ادا درمیاری و میخندی دقت که کردم متوجه شدم داری ادای منو درمیاری.متفکرخندهخنده

ای پسر شیطون.میخواستم غش کنم از خنده هعی میگفتم ادای مامان رو دربیار تو هم انجام میدادی و دوتایی مخندیدم و بوسه بارونت میکردم. خیلی خیلی خوردنی و ناز میشدی.خوشمزه

الان هم چند روز هرجا که میریم و هزار بار بهت میگیم ادا دربیار تو هم با خوشحالی انجام میدی و همه میخوان بوست کنن.خودتم میدونی خیلی خوب انجامش میدی گهگاهی هم خودت ادا درمیاری و میخندی.قلب

هر کاری کردم نتونستم توی عکس نشون بدم از بس که ول میخوری.اینم یه عکس البته فیلمش عالیه که با صدا انجام میدی.ماچ

                                       

 

از این به بعد باید مواظب باشیم تو همه کارا رو تقلید میکنی. آقاجون گوشش  درد  میکرد انگشتشو گذاشت توی گوشش تو هم تا چند دقیقه هعی تکرارش میکردی.ابرو

 

عصری رفتیم آتلیه خیلی طول کشید تا اماده شدیم بخاطر همین 2 خانواده که هرکدوم 2 تا کودک داشتن جلوی ما بودن و ما خیلی معطل شدیم یه آقایی که اونجا عکس میگرفت گذاشتت روی صندلی و تو خندیدی و یه عکس خوشگل ازت گرفت خوشحال شدیم گفت اگه همین طوری بره بالا عکس بگیره عکسای عالی ای میشنمژه

 

ولی چون خیلی معطل شدیم دیگه هممون خسته شده بودیم تو هم اصلا یه ثانیه نمیاستادیناراحتاصلا حواست به دوربین نبود با هزار زحمت و کمک یه خانم که اونجا بود یه چند تا عکس گرفتیم. امیدوارم عکسای خوبی بشنخیال باطل

                                 

 

دیروز سالگرد عقد منو بابایی بودهورا چون شبش دیر خوابیده بودیم صبح خیلی دیر از خواب بیدار شدیم بعد دیگه بجای صبحانه نهار خوردیم البته چای هم درست کردم.مژهبعد هم برای تو یه سوپ عالی درست کردم خوشمزه تا شب خونه بودیم آقاجون اینا رفتن کنار آب ولی بابایی قبول نکرد ما هم بریم البته تو عصری خوابیدی منم چون نظم خوابم بهم ریخته بود سردرد داشتم میخواستم بخوابم که بابایی نگذاشتچشمک

برای شام به همین مناسبت رفتیم رستوران خیلی خوش گذشت و تو هم خیلی کیف کردی البته همش میخواستی آزاد باشی بزاری بریزبان

                                     

موقع خوردن شام هم بغل بابایی بودی و اون بهت غذا داد من خیلی گرسنم بود و ریلکس غذا خوردم البته بغل اون بهتر میاستادی.لبخند

                                        

بعد رفتیم خونه آقاجون اینا چون تولد دایی بود اونجا هم شیرینی خوردیم و زودی برگشتیم خونه.

داداشی جونم تولدت مبارکماچقلب

              

توی رختخواب هم حدود نیم تا 45 دقیقه ورجورجه کردی تا بالاخره خوابیدی. خسته شدم از بس شعر و آهنگ تکراری خوندم و خمیازه کشیدم.ابله

موقع خواب جند تا بوسه باحال از بابایی کردی که بیچاره دیونه شد نمیدونست چی بگه خودتم لبخند میزدی میدونستی مخشو زدی.عزیزممممممممممممبغل

آرمین جونم خیلی خیلی دوستداریم .عشقی عشقماچماچماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نینا
21 مرداد 92 14:49
سلام مامان الهه.این عکس تقویم امسال ارمینه:http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=406065
درسته؟


سلام گلم
اره خودشه ادرس سایتشو قبلا گذاشته بودم
چرا؟
مامان امیرعطا
25 مرداد 92 1:42
سلام عزیزم.مبارک باشه سالگرد عقدتون... و عکسهای پسری هم ایشالله خوب میشن... ایشالله عکسای دومادی بگیره... موفق باشین. به ما هم سر بزنین..


سلام.مرسی عزیزم.انشالا
چشم حتما
مامان ایلیا
26 مرداد 92 14:44
سلام عزیزم.خدا گل پسرتو حفظ کنه انشاالله.نی نی منم خرداد 91 هست.26 خرداد 91.

خیل شیرینه پسرت هزار ماشالله


سلام عزیزم خوش اومدی
ممنونم.انشالا
چه خوب.خدا حفظش کنه براتون.لینک میکنم
مامان شاهزاده کوچولو
31 مرداد 92 23:59
ای جونم آرمینت خیلی نفسه خدا واست حفطش کنه دخملی من هنوز کوچولوئه الن تو 8 ماهه تازه دیروز دندون در آورده بازم به وبت سر میزنم


ممنونم.الهیییییییی اخی درد داره
خوشحال میشم دوباره بیاید
رادمهر و مامان
1 شهریور 92 10:31
خدا حفظ کنه ارمین خوشگلو در کنار مامان مهربونش همیشه سلامت باشه


مرسی
nina
1 شهریور 92 18:28
salam elahe joon.shoma khodet taghvim armin tarahi kardi?ya dadi biron?
nina
4 شهریور 92 13:19
elahe joon.e-maileto check kon lotfan.


عزیزم تقویم آرمین رو اون وبلاگه که رفته بودی و ادرسشو قبلا گذاشتم برام درست کرد.ازت ممنونم بخاطر عکسا خیلی لطف کردی.یه سایتی هست که مونتاز میکنه خیلی دوستش دارم ولی وقت ندارم.بوسسسسسسسسس