آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

هفته آخر چهارده ماهگی

1392/5/15 23:58
نویسنده : الهه
273 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم، پسر گلم چند روز دیگه تولد چهارده ماهگیته و پا توی 15 ماهگی میزاری.خیلی خوشحالم که کم کم داری بزرگ میشی و هر روز بیشتر از روز قبل شیرین و دوستداشتنی تر میشی.قلب

هرچی میگم میفهمی تا میگم بریم تی وی رو روشن کنیم یا برنامه فلان رو بزاریم یه صدایی از خودت درمیاری و ذوق میکنی منم با ذوق تو ذوق میکنمبغل  اول بغلت میکنم و بوسه ات میکنم بعد دستتو میگیرم و باهم میریم تی وی رو روشن میکنیم اگه برنامه مورد علاقه ات باشه که میشینی و نگاه میکنی ولی اگه خوشت نیاد کنترل رو میدی دستم و با ایما و اشاره میگی شبکه رو عوض کن انقده این کار رو تکرار میکنی تا برنامه ای که دوستداری رو بزارم بعد با خوشحالی نگاه میکنی. اون برنامه هایی که دوستداری رو روی فلش ضبط کردم.مژه

                                           غرق نگاه کردن به تی وی 

تا منو بابایی مشغول فیلم دیدنیم همش تی وی رو خاموش میکنی که قفل کودکشو فعال کردیم تو هم رفتی بالاشمتفکرلبخند

                                 

شکلات مامان الهی همیشه خندون باشی از خداوند همیشه بعد از سلامتیت شادیت رو میخوام.خیال باطل

تا آهنگی میشنوی میرقصی و اگه غمگین باشه سرتو تکون میدی و آروم باهاش میخونی الهی فدات بشم خیلی خوردنی میشی اون لحظه و ما میخندیو توهم با صدای بلند میخندی.ماچخنده

تا منو بابایی نزدیک هم میشینیم زودی میایی وسطمون و اگه بابایی منو بوس کنه تو سریع خودتو میچسبونی بهم و یه ماچ گنده و صدادار از روی لبم میکنی،حتما هم باید روی لبم باشه هرچی میگم گونه ام رو بوس کن قبول نمیکنی.متفکر این درس رو خوب یاد گرفتی.چشمک  البته دیگه نمیزارم بابایی جلوی تو لبمو بوس کنه بدآموزی داره.زبان

یه چیز دیگه که بابایی یادت داده با دستت ادای تفنگ رو درمیاری و می خوای طرف مقابلتو بکشی عزیزمممممممم خودتم کلی میخندیعینک

هنوزم مثل ماههای قبل گذشته عاشق قایم شدنی. خودتو قایم میکنی و دوستداری ما پیدات کنیم یا دنبالت اینور و اونور بیایم مثلا میخواهیم بگیریمت خیلی کیف میکنی و بلند بلند میخندی اصلا هم خسته نمیشی.لبخند

غیر از ماما و بابا که روزی هزار دفعه بیشتر بیان میکنی به توپ میگی پوپ و پنکه که عاشقشی میگی په و هر موقع جیش داری میگی جیش خیلی خوشگل و درست میگی ولی کاش کمی زودتر اعلام میکردی. اگه هم پی پی کرده باشی میایی پیشم و دست به خودت میزنی و میگی پ یا جیش و با ناراحتی ازم میخوای که تمیزت کنم. عشقمیییییییییییبغل

نفسم، شازده کوچولوی خونمون تا بهت میگم چشمات کو انگشت کوچولوتو میزنی روی چشمت یا پاهاتو و دستات یا میگم سینه بزن میزنی یا میگم گاو چی میگه میگی و....تشویق

چند روز پیش رفتیم بیرون یه اسب دیدی که خیلی خیلی خیلی ذوق کردی و نمیخواستی از پیشش تکون بخوری ولی بابایی زودی بردمون کاش آقاجون بود و کلی برات حرف میزد.مژه

از نت عکس حیون ها رو نشون میدم کلی کیف میکنی همش از خودت صدا درمیاری.گاوچران فعلا عکس روی بکراند کامپیوتر اسبهعینک

        

امروز با مامان جون رفتیم آرایشگاه من و مامان جون هم اصلاح کردیم هم موهامونو کوتاه کردیم البته من فقط جلوی موهامو مرتب کردم ولی مامان جون موهاشو کوتاه کوتاه کرد. خیلی خسته شدی و همش میخواستی بریم. بعد رفتیم بهداشت و وزنت کردیم که 9200 گرم بودی.لبخند

بعد هم آقاجون اومد دنبالمون رفتیم خونشون و اونجا جلوی موهامو و ابروهامو رنگ کردم. خیلی حال میده وقتی به خودم میرسم.از خود راضی

دایی هم ماشین خریده که دیدیمش و خیلی خوشحال شدم انشالا یه دختر خوب هم پیدا کنه. آمینلبخند

فردا هم نوبت آتلیه داریم که نمیدونم خودم و بابایی هم عکس بگیریم یا فقط از تو عکس بگیرم. نمیدونم چی بپوشم.ناراحت

دیگه خسته شدم از بس نوشتم فعلا بایبای بای

التماس دعا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)