ماه رمضان و آرمین جونی + شنا
سلام به همه. نماز و روزتون قبول باشه.
من که چند روز روزه گرفتم داغون شدم با گرمای شدید خوزستان سرکار میرفتم و بعد تا میرسیدم خونه آقاجونم مغزم درد میگرفت. سردرد شدید میگرفتم.شیرم هم خیلی کم شد و آرمین شبها چند بار بیدار میشد گریه میکرد که تصمیم گرفتم فقط بعضی روزها بگیرم
همیشه وقتی نماز میخونم آرمین فقط نگام میکرد یا وقتی سجده میکردم میخواست چادر رو از سرم دربیاره تا ببینه چیکار میکنم منم چند روز پیش بعد از نماز به سرم گلم توضیح دادم که چیکار میکنم بعد بهش گفتم تو هم سجده کن و شکر خدارو به خاطر همه نعمتهاش بجا بیار اونم تکرار کرد صورتشو کج میزاشت وای خدای من شکرت عشقممممممممممم
بعد شروع کردم با صدای بلند قران خوندن که آرمین جونم نمیگذاشت کتاب قران رو از دستم گرفت بعد با همون صوت از خودش یه صدایی درمیاورد که مثلا داره میخونهمحکم بغلش کردم و بوسه بارونش کردم خیلی ذوق زده شدم بودم ولی آرمین میگفت بزار ادامه بدم
روز جمعه رفتیم خونه خاله جونم تا برای اولین بار آرمین جونم شنا کنه توی استخر خونشون ولی از بدشانسی خانواده شوهرش اونجا بودن که من دیگه نرفتم توی آب آرمین رو هم آزاد گذاشتم ببینم چیکار کنه که هی میرفت توی حوض کوچیکه و درمیومد موقعی که مهموناش رفتن دیر شده بود و آرمین خیلی سردش بود شیرجه رفتم توی آب تا منو ببینه ولی نمیدونم چرا میترسیدبغلش کردم و بردمش توی آب و آروم سرشو زیر آب کردم ولی خیلی سردش بود خوشش نیومد مجبور شدم از آب درش بیارم و لباساشو عوض کنم و بسکویت بهش دادم ولی دلش میخواست بغلش کنم همسری هم رفت توی آب برخلف تصورم خیلی هم خوشش اومد ولم میخواست توی آب باشم و با هم شنا کنیم ولی تا میرفتم توی آب آرمین گریه میکرد که بالاخره مجبور شدیم تعطیلش کنیم.
نمیدونم بخاطر سرما بود یا دلیل دیگه ای داشت ولی خیلی حال نکرد.انشالا روزی دیگه دوباره امتحان میکنیم
شام هم جوجه کباب خوردیم چند ساعتی دور هم بودیم بعد برگشتیم خونه.اونجا که بودیم آرمین یه رومیزی رو دراورد و روش سجده کرد
دیروز عصر هم رفتیم خونه بابای همسری و آرمین و پسر عموش کلی با هم توی حیاط بازی کردن و آرمین توی حیاط از این طرف میرفت اون طرف و ذوق میکرد بعد اومدیم خونه مستقیم حمام بعد تا ساعت 3 بیدار بودم برای طرح سوال(وقتی بیدار بودی نمیزاشتی) صبح هم زود بیدار شدم رفتم سر کلاس و بعد آقاجونم تا خونه رسوندمون و آرمین رو خوابوندم و رفتم نهار و کیک درست کردم
برای اولین بار کیک خرما درست کردم که خیلی عالی بود و خوشمان آمدبرای خانواده همسری هم فرستادم
آرمینم شکلاتم عاشقتم