آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

شیطنت

ازصبح هزارتا کار دارم تو هم طبق معمول نمیزاری همش دوستداری بغلت کنم باهات حرف بزنم بازی کنیم و ... تا کمی خوابیدی تند تند نهار درست کردم ولی بقیه کارا تعطیل. بابایی ساعت 2 اومد نهار بخوره که برای اون کشیدم ولی خودم داشتم تورو شیر میدادم نتونستم خوب بخورم میخوام کیک (احتمالا پای سیب) درست کنم ولی نمیزاری چیکار کنم.الان هم بغلمی داری شیر میخوری من هم دارم پست جدید میزارم. جدیدا یاد گرفتی گاز بگیری با لثه هات سینمو محکم میگیری بعد خودتو هل میدی عقب خیلی درد داره عزیزم اخه چرا این کار رو میکنی شیطون دردم میگیره کاش مامان جون نزدیک بود میدادمت بهش تا به کارهای خونه برسم ویه کیک خوشمزه برای عصرونه درست کنم عزیز د...
3 آبان 1391

بازی با آرمین

دیشب وقتی از خونه مامی برگشتیم توپ رو برای نفسم آوردم تا بگیرتش که دیدم هنوز انرژی داره توپ رو بالا بردم و با شمردن 1 2 3 توپ رو مینداختم روی سینش(توپ اسفنجی خیلی نرم) یهو زد زیر خنده  من تکرار میکردم اونم بلند بلند میخندید تا میاستادم میخواست گریه کنه با دست و پا زدن و صدای که از خودش درمیاره بهم میفهموند که ادامه بدم حدود یه ربع باهم بازی کردیم خیلی کیف کردم خودش خیلی ذوق میزد. و این شد اولین بازی من و آرمین جونی فدات بشم عزیزم که اینقده ماهی ...
24 مهر 1391

بدون شرح

آرمین جون در 1 ماهگی نفس مامان در 2 ماهگی شازده کوچولو در 3 ماهگی قند عسلی در 4 ماهگی         ...
23 مهر 1391