آخر هفته
سلام گل مامان
سلام به دوستای خوبم.خوبید؟
روز پنجشنبه واسه نهار برای جشن مکه رفتن عموی بابام دعوت بودیم که بابایی اومد دنبالمون و میخواست ماشین رو از حیاط بیرون بیاره شما رو هم برد که دیگه خونه نمیومدی و کلی گریه کردی هرچی گفتیم لباس بپوش بریم فایده ای نداشت یکم هم دیر شد و تند تند رفتیم ولی دیگه نشد موهاتو فشن کنم طبق معمول همیشه رستوران و تالار خوب غذا میخوریفک کنم چون همه در حال خوردن هستن تو هم تشویق میشی اخه همیشه حواست به بغلیت هست مخصوصا بچه ها
بعد از اونجا با مامی جون و دایی رفتیم خونه عمه ام( اقاجون مجبور بود برگرده) کلی با دختر عمه ام بازی کردی و بهت خوش گذشت عصری با بهانه کاکو (شکلات. کاکايو) گرفتی که با بابایی رفتید بخرید که خوابت برد برگشتین
مدتیه خیلی شکلات میخوری تا گرسنت میشه میگی کاکو میخوام شکلات صبحانه هم دوست داری ولی بیشتر شکلات تخته ای میخوری
وقتی خوابیدی من و بابایی و دایی رفتیم بیرون بستنی خوردیم بعد دایی رفت و من و بابایی دور میزدیم خوش میگذروندیم ولی واقعا جات خالی بود عزیزم
شام هم اونجا بودیم بعد برگشتیم خونه. توی راه من سردم بود ولی همش شیشه ماشین رو میاوردی پایین یه سی ثانیه تحمل میکردی بعد نگام میکردی میگفتی سرد نیست تایید داشتی منم تکرار کنم
مثل همیشه خواستی بریم پارک و چند دقیقه موندیم ولی زود برگشتیم دوستداشتی بیشتر قدم بزنی منم که سرم بود
میوه آوردم بیشتر پرتقال و لیمو شیرین خوردی قاچ میکردم و ابشو میخوردیبعد شیر بهت دادم که خوردیو گفتی دلم درد میکنه یکم ماساژ دادم خوابیدی
روز جمعه دیروز هم با آقاجون و مامی جون و پسر عمه ام و خانمش و پسرش رفتیم بیرون و نهار هم کباب کردیم منم یکم برنج درست کردم واسه شما دو گل پسر و خیلی خوب خوردی
دو تا کامیون کوچیک و توپ آورده بودم تا بازی کنید که خیلی خوشت نمیومد و هعی میگفتی قایمشون کن
از بس که پسر عموت خراب کاره فک میکردی اون میخواد وسایلتو خراب کنه البته خیلی هم بازی کردید و با آقاجون هم خیلی قدم زدید کلا خیلی خوش گذشت
برگشتنی میخواستم مستقیم ببرمت حمام که توی راه خوابت برد و هرچی صدات کردم بیدار نشدی
عزیزم جدیدا با هم بازی موش و گربه انجام میدیم که خیلی دوستداری کلی شادی میکنی و همش میگی من موشم
عزیز دلم خیلی بهم وابسته شدی و اصلا دوست نداری تنها بری جایی البته با بابایی میری. دوستداری من بهت غذا بدم من دستشویی ببرمت یا شلوارتو تنت کنم.
پسر مهربونم وقتی دستات حلقه میکنی دور گردنم و بوسه بارونم میکنی که البته منم کم نمیارم بهترین حس دنیاست بابایی هم خیلی ذوق میزنه وقتی این کار رو میکنی. گل منی
نفسم آرمینم خیلی دوست داریم