آرمینآرمین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

جمعه 9 اسفند

1392/12/12 1:51
نویسنده : الهه
255 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به جیگر مامانبغل

 آرمین هرچقدر بغلت کنم و فشارت بدم و بوست کنم سیر نمیشم خیلی خوشمزه ای بهت میگم میخوام بخورمت میگی نههههههههههههخنده

هرچی بهت میدم که بخوری با لبخند و ناز و عشوه میگی مرسیماچ فدات بشمقلب

روز جمعه بدون بابایی با آقاجون اینا و عمه من رفتیم بیرون و خیلی خیلی خوش گذشت جای بابایی واقعا خالی بود. با دختر عمه قدم میزدیو بازی میکردی به منم میگفتی بیا و بعد میگفتی عکس دستاتم مثل عکس گرفتن نشون میدیمژه 

         

چون بابایی نبود یه کم بی حوصله بودم ولی چون شما خیلی ذوق میکردی منم خوشحال بودم برای خوشحالی و شادی توقلب

بعد از نهار رفتیم کنار یه چاه که ابش واقعا گرم و خوب بود کلا هوا عالییییییییییییی بود. شما هم بدون دلهره میخواستی بری توی آب که من گذاشتمتو دوربین به دست درحال گرفتن فیلم و عکس بودمزبان

اونجا و یه سگ نگهبان امریکایی داشتن که واقعا خوشگل بود ولی وحشی اگه بسته نبود تکه تکه امون میکردنیشخند

غاز هم بود و شما از ذوق جیغ میکشیدیو دنبالشون میرفتی یه تاب باحال هم بود کلا عالیخوشمزه

قرار هفته دیگه از صبح زود بریم اونجامژه کاشکی بابایی هم بیادلبخند

بعد از شنا زودی خشکت کردمو لباس تنت کردم آقاجونو مامی نگران بودن سرما نخوری ولی چون افتاب بود و لباسهات زیاد بود خداروشکر مشگلی پیش نیومدمژه

غروبی بادش سرد بود و شما خوابت برد که من تا بقیه چایی میخوردن نشستم توی ماشین که قند عسلم سردش نشهگاوچران

عزیز مامان در حال رقصیدنقلب       

  آرمین در حال رقصیدن

به بابایی زنگ زدم که شربت زعفرون درست کنه و ظرفها رو بشوره که هیچ کاری نکرده بود طبق معمول متفکر تا اخر شب گفت میشورم و نشستمنتظر

چند روز سرعت نت افتضاحه که نتونستم هیچ کاری بکنم. ابرو

برای عزیز دلم چند تا دی وی دی اینترنتی سفارش دادم. امیدوارم که خوب باشنلبخند

تقویمت هم تقریبا اماده است که باید ببرم چاپ کنم و هنوز برای نفسم لباس عید نخریدم و دلم میخواد عیدی یه جیز خوب بخرم که فعلا نمیدونم چی؟؟؟؟ خیلی کار دارم فعلا بایبای بای

عاشق این عکسم شکلاتم دوستدارم اینقدبغلماچماچماچ

        

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان امیرعطا
13 اسفند 92 0:51
به به آرمین جونم همیشه به گردش عزیزم. چه شهر زیبایی.. چه هوای خوبی...ما بیصبرانه منتظر بهاریم تا بریم پارک. مثل این خرسها از سرما خواب میرن زمستونو.. وصف حال شهر ماست و مردمونش.
الهه
پاسخ
در عوض ما تابستون خیلی خیلی گرمی داریم که دیگه عادت کردیم بیرون هم میریم بهار ما از اسفند تا نیمه فرورین دیگه تابستون شروع میشه
طراح نو
14 اسفند 92 11:25
تخفیف ویژه طراحی قالب.تقویم .صحفه ورودی.اسلاید شو عکس برای وبلاگ نی نی شما فقط با 8هزارتومان تخفیف ویژه تا عید طرح ازشما اجرا از ما.همین الان اقدام کنید
آتــریـسـا جـون
14 اسفند 92 11:46
ای جان پس حسابی بهت خوش گذشت آرمین جون ، خوشبحالت امیدوارم هم تو هم مامانت همیشه از ته دل خندون باشین
الهه
پاسخ
ممنونم دوست مهربونم
آتــریـسـا جـون
14 اسفند 92 12:09
دعـــــ ღ ـــای قـاصـدکــــ هـا خـوشـبـخـتــی آدمـهـاسـت بـرایـت آرزوی یـکـــ دنـیــــــ ღ ـــا قـاصـدکــــ دارم
زهرا مامان ارمین
21 اسفند 92 0:11
همیشه به گردش ارمین جون.عزیزم به ماهم سر بزن خوشحال میشیم.
الهه
پاسخ
مرسی. باشه چشم
نینا
25 اسفند 92 8:40
سلام عزیزم.پیشاپیش سال نو مبارک سال خوبی داشته باشید.ما هم امسال سال نو میریم اصفهان.برام دعا کن دوباره داستان چندسال پیش تکرار نشه.خیلی می ترسم.
الهه
پاسخ
سلام گلم مرسی انشالا که سال خیلی خیلی خوب و شادی داشته باشی نگران نباش دیگه که متاهله فک نکنم
مامان امیرعطا
25 اسفند 92 15:07
سلام الهه جون. خوبین؟ عزیزم کجایین بیاین دیگه دلمون تنگ شده حسابی براتون.
الهه
پاسخ
عزیزم میایم خیلی سرم شلوغه بوسسسسسسسسس سال نو مبارک